سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 128041 | بازدیدهای امروز: 6
درباره خودم
بهار 66 - اجازه هست؟
رها آسمانی
I believe in god kingdom, I believe in love,I believe we will live together some day but not in this lifetime,not in this shit world.believe me sweetie!!!7
لوگوی وبلاگ

موضوعات
جستجو
1millionlovemessages.com

لینک های دیگر

















عاشق آسمونی
.: شهر عشق :.
مناجات با عشق
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
فهیمه
سورنا
آوای خیال
کاخ تنهایی من
دوم دام دات کام
وفادار دل شکسته
درباره ی رپ و دوست شدن با شما
http://EmpireOFwww.com
اشتراک
 
موسیقی وبلاگ
انباری
بهار65
تابستان65
پاییز65
یه پاییز تازه
زمستان64
زمستان 65
بهار 66
به بهار 66
تابستان 66
پاییز 1386
تابستان 1386
بازگشت دیوانه‏ای که می‏خواست از قفس بپرد

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن اومده ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه م

جایی نبوده‏م ؛ طوریمم نشده .ممنون از همه‏ی ملت شریف و عزیز که دل نگران من شدید و شبا خواب به چشمای قشنگتون ...هجوم میاورد و از غصه‏و نگرانی واسه من هر شب با پشت پلک باز لالا کردید

فدای دل مهربون و نگرانیاتون. من سالمم اما داداشم جاسم نیست باور کنید

هستیم در خدمتتون دوستان. راستی سال نو تون مبارک شد یا مثل مال من گند زد به سرتاپای لایفتون؟(Life ) 

شیوه‏ی چشمش فریب جنگ داشت      ما غلط فرموده صلح انگاشتیم .... 

چوبشم خوردم اساسی که دیگه ازین غلطا_دور از جون شما _ نکنم




نویسنده: رها آسمانی(پنج شنبه 86/2/6 :: ساعت 8:53 عصر)
لینک های مرتبط: هرچه میخواهد دل تنگم-دل تنگت-دل تنگش...
بذار بفهمم که تــو اینجا بودی رد پای دوستانه

سال نو بطرز فجیعی مبارک باشه

سلام هیچی نمی‏گم جز اینکه دارم می‏رم و براتون سال خوبی رو آرزو می کنم اونم به بدترین وضع ممکن .امیدوارم انقدر بهتون خوش بگذره که حالتون بهم بخوره...انقدر خوش باشین که نتونین قیافه‏تونو توی آینه بشناسین و دست آخر بمیرین از خوشی یکی نباشه حالتون رو بپرسه




نویسنده: رها آسمانی(پنج شنبه 85/12/24 :: ساعت 4:10 عصر)
لینک های مرتبط: هرچه میخواهد دل تنگم-دل تنگت-دل تنگش...
بذار بفهمم که تــو اینجا بودی رد پای دوستانه

Who is your Mr. Right

 

آیا تا بحال میدانستید که رنگهای سبز و بنفش و نــارنجی (رنگ های فرعی) میتوانند نشان دهنده آرزوها و نیازهای شما در روابط عاطفی باشند؟ اگر یکی از این رنگ ها را انتخاب کنید می توانید از روی آن تشخیص دهید که شخصیت شما جذب چه تیپ مردهایی می شود، که البته شامل مرد ایده آل شما نیز می شود! اگر می خواهید از اسرار رنگها سر در بیاورید، و بفهمید که تاثیر و معنای آنها در زندگی شما چیست این تست کوتاه را انجام دهید

 

مرحله 1: رنگ مورد علاقه خود را انتخاب کنید

 

به رنگ های زیر نگاه کنید، و هر یک را که بیشتر از سایرین دوست می دارید انتخاب کنید: (البته لازم نیست رنگی را انتخاب کنید که در لباس پوشیدن و آرایش خود به کار می برید)

 

سبز/ بنفش/ نارنجی

مرحله 2: نتیجه

 

حال که رنگ مورد علاقه خود را انتخاب کردید، نگاهی به تفسیر آن بیندازید تا با شیوه های عشق ورزی خود آگاه شوید، و بدانید که خصوصیات اخلاقی مرد ایده آلتان چگونه است

اگر رنگ منتخب شما سبز باشد ...


نویسنده: رها آسمانی(یکشنبه 85/11/29 :: ساعت 7:21 عصر)
لینک های مرتبط: هرچه میخواهد دل تنگم-دل تنگت-دل تنگش...


آنچه میان من و آن مرد گذشت...

مرد‏‏، به آسانی، روی تبسم محوی که داشتم خط کشید

و من

نه برای آنکه جهادی را آغاز کنم

بلکه تنها به دلیل تعجبم با صدای بلند خندیدم.

و مرد، روی صدای بلند خنده‏ام خط کشید.

و جنگ، اینگونه آغاز شد

بی‏آنکه من، خواهان جنگی باشم.

راه رفتم،

روی راه رفتنم خط کشید.

نگریستم، روی نگاه کردنم خط کشید.

سخن گفتم،

روی سخن گفتنم- گرچه چندانکه باید،

زیرکانه و دلیرانه نبود خط کشید.

روی تمام آهنگهایی که دوست داشتم خط کشید.

روی همه‏ی شعرهای قدیمی و محبوبم خط کشید.

روی تمام نوشته‏هایم، که در آنها، براستی

هیچ چیز به جز عشق کودکانه‏یی

به وطن، وجود نداشت، خط کشید.

و هنوز برای آنکه به گریه بیفتم، بقدر کافی‏، وقت بود.

پس به خورشید نگاه کردم، روی خورشیدم خط کشید.

به زمین زیر پایم نگاه کردم

روی زمینم، زمین مقدسم خط کشید.

و این، کار ما شد، کار بی‏سرانجام ما:

من می‏جستم و می‏یافتم، او، بی‏رحمانه خط می‏کشید.

هنوز برای آنکه به زانو درآیم و التماس کنم، وقت بود.

پس، روی باغی که کشیده بودم خط کشید

و روی طینت رنگ.

روی پرنده‏یی که پرواز داده بودم خط کشید

و روی ذات پرواز

روی گلی که دلشکسته بوییدم خط کشید

و روی ماهیت عطر

و چون عاشق شدم و روی عشقم خط کشید،

فریاد زدم: این دیگر یک مساله‏ی کاملاً شخصی بود.

تو حق نداشتی روی آن خط بکشی.

و او، روی فریادم خط کشید.

تنها در این لحظه بود که به گریه افتادم

و او فرصت یافت که روی گریه‏ام، خطی بکشد.

پس اینگاه

به گرداگرد خویش نگاه کردم

و دیدم که تمام زندگی‏ام را خط‏خطی کرده است.

تنها اگر‏، یک روز صبح به او سلام می‏کردم

روی سلامم خط نمی‏کشید

و چون نکردم، و سکوت کردم

و در سکوت، گذشتم

روی پهنای سکوتم خط کشید؛

خطی که بوی خون می‏داد

و سرانجام

بر ارتفاعی دست یافت

بر ارتفاعی نشست

و از آن ارتفاع، مرا پیروزمندانه نگریست

و پیروزمندانه گفت:

” اینک، تو، هیچ چیز نداری، هیچ چیز.

هیچ چیز ....”

و من، آرام و غمزده گفتم:

برای من، هنوز هم یک رؤیای ژرف مانده است

یک رؤیای بسیار ژرف رنگین،

چیزی که در جنین حافظه، محفوظ است،

چیزی که تو هرگز نمی‏توانی روی آن خطی بکشی،

در هیچ زمانی

و در هیچ مکانی.

و تا چیزکی خط نخورده باقی‏ست

در ارتفاع نیز برای تو عذاب و خشم بسیار است...




نویسنده: رها آسمانی(یکشنبه 85/10/3 :: ساعت 3:15 عصر)
لینک های مرتبط: هرچه میخواهد دل تنگم-دل تنگت-دل تنگش...

دلم خوش است که انسانم؛دلم خوش است که غم دارم؛دلم خوش است که چیزی را نهان درون دلم دارم .دلم خوش است که دل دارم...

 ولی چه فایده از اینهمه دلخوشیهای پوچ و بیهوده؟وقتی هنوز در نیافته ام که کیستم و از چه داده‏اند فرمان زیستم؟

چه سود از این بیحاصل ویران وقتی به جستجوی انسان در هر خرابه و آبادی سرگردان نیافتم آنچه را که می جستم یا دیدم و نشناختم و از دست دادم؟ نمی دانم ...

چه گمان بی حاصلی داشتم آن زمان که می پنداشتم دلشده‏ای از نژاد پیامبر گونه‏ی شاعرانم و دیدم به چشمهای خیس خویش که هر که داعیه‏ی شاعری دارد در ظل خویش منتقدانی معتقد دارد که مومنانه بر رسالتش گواهی میدهند و من نداشتم پس به رسالت خود پنداشته ایمان نیاوردم و خویش را انکار کردم  از صمیم همین زندگی و دل به وادی دیگر سپردم:نقاشی...

پی رنگ و نور و بوم و قلم رفتم اما فرزانگان رنگ و بوم و قلم نیز بر خط و ربط بی ربطم خندیدند پس خویش رابه بی حرفی و کهنگی منتسب کردم و از این وادی نیز پای کشان برون شدم...

به هزار شیوه هزار راه را رفتم و هزاران بار دلشکسته و نومید باز گشتم به سراغاز خویش

و اینک می دانم هیچ نیستم و هیچ حرفی برای گفتن ندارم و هیچ رسالتی برای انجام در این جهان پهناور بر دوش ناتوان من ننهاده اند بیهوده خویش را معطل و ملول بر مدار این تکرار بیهوده می چرخانم و دلتنگی میکنم...دریغا که دریافته ام مرگ نیز مرا از این کسالت و دلتنگی رها نخواهد کرد...

و چه تلخ است و دردناک دریافتن این نکته که هیچ نیستی و بیهوده میپرسیدی از خویش و از خدا، که کیستی...

باور ویران کننده ‏ایست باور هیچ بودن و من ویرانه‏ای از پوچی و بیهودگی هستم مرا دریاب ای مرگ ای مرگ عزیز که می ترسم دیگر تو هم به مذاقم شیرین نیایی از بس که دیر مانده‏ام در این ویرانه‏ی دنیا و با دست خود تیشه بر ریشه های مانده می‏زنم...

و سیاه می کنم لوحه‏ی خویش را هر روز بیش از دیروز .................................... 

 




نویسنده: رها آسمانی(چهارشنبه 85/9/15 :: ساعت 4:14 عصر)
لینک های مرتبط:

یاددارم یک غروب سرد سرد
میگذشت از توی کوچه دوره گرد
دوره گردم دار قالی می خرم
دست اول جنس عالی میخرم
گر نداری کوزه خالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
اشک دور چشم بابا حلقه بست
عاقبت اهی زد و بغضش شکست
اول سال است و نان در سفره نیست
ای  خدا شکرت  ولی این  زندگیست
بوی نان تازه هوش از ما ربود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
صورتش دیدم که لک بر داشته
دست خوش رنگش ترک برداشته
باز اواز درشت دوره گرد
پرده اندیشه ام را پاره کرد
دوره گردم دار قالی می خرم
دست اول جنس عالی میخرم
گر نداری کوزه خالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
خاهرم بی روسری بیرون دوید
گفت اقا سفره خالی میخری

 

شاعر رو فراموش کردم امیدوارم خدا منو ببخشه...




نویسنده: رها آسمانی(سه شنبه 85/9/7 :: ساعت 12:10 عصر)
لینک های مرتبط: هرچه میخواهد دل تنگم-دل تنگت-دل تنگش...

نور را پیمودیم دشت طلا را درنوشتیم
افسانه را چیدیم و پلاسیده فکندیم
 کنار شن زار آفتابی سایه بار ما را نواخت
 درنگی کردیم
بر لب رود پهناور رمز
رویاها را سر بریدیم
ابری رسید و ما دیده فرو بستیم
ظلمت شکافت زهره را دیدیم و به ستیغ برآمدیم
آذرخشی فرود آمد و ما را در نیایش فرو دید
 لرزان گریستیم خندان گریستیم
رگباری فرو کوفت : از در همدلی بودیم
 سیاهی رفت سر به آبی آسمان سودیم در خور آسمان ها شدیم
سایه را به دره رها کردیم لبخند را به فراخنای تهی فشاندیم
سکوت ما به هم پیوست وما ما شدیم
 تنهایی ما تا دشت طلا دامن کشید
 آفتاب از چهره ما ترسید
 دریافتیم و خنده زدیم
 نهفتیم و سوختیم
 هر چه بهم تر تنهاتر
از ستیغ جداشدیم
 من به خاک آمدم و
بنده شدم
تو بالا رفتی و خدا شدی



نویسنده: رها آسمانی(دوشنبه 85/9/6 :: ساعت 6:8 عصر)
لینک های مرتبط: هرچه میخواهد دل تنگم-دل تنگت-دل تنگش...

   

خدای خدایان چون در پایان هفتمین روز بر عرش بلند ایستاد و آفرینش خود را دید، هر آنچه اراده کرده بود، بود، اما نبود.

      

 اعتدال و منطق بر آفرینش چیره بود، خدای خدایان خود رب النوع خرد وعقل نیز بود؛ هر چیز بر مسیر جبر و قانون پایدار بود. همه بود؛ اما نبود.

      

 پس خدای خدایان اراده بر وجود را کنار گذاشت، از بلندای فرود آمد؛ و در دنیای قانونمند خود جریان یافت، در رگ های حیات، و این هشتمین روز بود.

      

 عرش خالی شده بود و خدای زمینی، که کودکان او را رب النوع عشق می خواندند، نخواست...نمی خواست تا "بشود". نمی خواست تا "بخواهد".

      

 اما خدایگان، آفرینش را هفت روزه خواستند، پس بر عرش نشستند ومصحف نگاشتند...

 

      




نویسنده: رها آسمانی(پنج شنبه 85/9/2 :: ساعت 10:29 عصر)
لینک های مرتبط: هرچه میخواهد دل تنگم-دل تنگت-دل تنگش...

                   توجه توجه؛سرقت از این وبلاگ آزاد است لازم نیست به روی خودتون هم بیارید که از کجا کش میرید ذکر منبع اصلا ضرورتی نداره

                                                                              همه که مث من خل نیستن منبع مطلب رو بنویسن

گله میکرد ز مجنون لیلی
که شده رابطه مان ایمیلی

حیف از آن رابطه ی انسانی
که چنین شد که خودت میدانی

عشق وقتی بشود داتکامی
حاصلش نیست بجز ناکامی

نازنین خورده مگر گرگ ترا
برده یا دات نت و دات ارگ ترا

بهرت ایمیل زدم پیشترک
جای سابجکت نوشتم به درک

به درک گر دل من غمگین است
به درک گر غم من سنگین است

به درک رابطه گر خورده ترک
قطع آنهم به جهنم به درک

آنقدر دلخور از این ایمیلم
که به این رابطه هم بی میلم

مرگ لیلی نت و مت را ول کن
همه را جای
OK کنسل کن

OFF کن کامپیوتر را جانم
یار من باش و ببین من
ON ام

اگرت حرفی و پیغامی هست
روی کاغذ بنویسش با دست

نامه یک حالت دیگر دارد
خط تو لطف مکرر دارد

خسته از font و ز format شده ام
دلخور از گِردِلی @ (ات) شده ام ….


کرد ریپلای به لیلی مجنون
که دلم هست از این سابجکت خون

باشه فردا تلفن خواهم کرد
هرچه گفتی که بکن خواهم کرد

زودتر پیش تو خواهم آمد
هی مرتب به تو سر خواهم زد

راست گفتی تو عزیزم لیلی
دیگر از من نرسد ایمیلی

نامه ای پست نمودم بهرت
به امیدی که سرآید قهرت
...

(اصغر آقا دات کام)H.KHORSANDI




نویسنده: رها آسمانی(شنبه 85/8/27 :: ساعت 10:54 عصر)
لینک های مرتبط: هرچه میخواهد دل تنگم-دل تنگت-دل تنگش...