• وبلاگ : اجازه هست؟
  • يادداشت : آنچه ميان من و آن مرد گذشت..._ نادر ابراهيمي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 9 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هليا 
    خوبه. زيباست.موفق باشيد.
    سلام ممنون از حضورتون
    + ريرا 
    لمس كن
    لمس كن
    صداي من اين جاست
    ترانه اي آرام
    روي نبض آبي دستت

    hello

    oh, that is a verry bad man

    I wish he being far far away with u.

    سلام عزيزم

    خوبي؟

    شعرقشنگي بود

    از اينكه باشما و بلاگتون آشنا شدم خوشحالم.

    سلام جالب بود تونستي يه سر بزن ببين اون چيزايي رو كه روش خط كشيد ميشه توي نوشته من جايي براش پيدا كرد

    سلام!

    اي بابا!

    معمولا پيرمردها،‏ تا اين اندازه محافظه كار ميشن كه روي همه چي خط ميكشن. هر وقت انشاءالله پير شدين، بهتون يادآوري ميكنم. من اتفاقا يك خاطره اي دارم در اين مورد. انشاءالله فرصت بشه و بگم.

    اند آيم فيلينگ ريلي گريت ناو، بات ايت سيمز ذت يو آر انگري ويث مي، آي تولد يو، اباوت ايت، يو مي ريموو ايت، كمپليتلي. يو آر ذ باس هيير.

    سلام!

    چه پيرمرد نامرد و مزخرفي! متاسفانه نمونش رو ديدم، ولي خوشبختانه، اواخر عمر توبه كرد،‏ ولي متاسفانه، پسرش نبخشيدش، ولي خوشبختانه، الان يه كم بخشيدش، ولي متاسفانه پسرش خيلي شكست خورد، ولي خوشبختانه، آرزو و اميد هنوز زنده هستن و نخواهند مرد.

    خيلي زيبا بود،‏ اميدوارم با چرت و پرتهاي من، زيبايي نوشته شما كمرنگ نشه.

    ميدونم كه نميشه، چون رنگش اصليه، ذاتيه.

    موفق باشيد.

    پاسخ

    کدوم پيرمرد؟ARE YOU FEELING GOOD DEAR SIR